آرمیتای عزیزمآرمیتای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

آرمیتای مامان

بالاخره اومدم

سلام به دوستان نی نی وبلاگی...معذرت از اینکه خیلی دیراومدم...باور کنین مشغله ی کاروزندگیه توام با اندکی هم تنبلی...خلاصه ببخشید اومدم که اوضاع و احوال آرمیتا خانوم رو براتون بگم این روزها.. آرمیتا خانوم کلی کلمات قشنگ رو با سبک اختصاصی خودش به زبون میاره که عبارتند از: داداش: اولین کلمه ی معناداری که بیان کرد و جالب اینکه همه ی پسرای فامیل و کوچه و خیابون و این مرز و بوم داداش ایشون هستند مامایی یعنی همون مامان که البته آرمیتاخانوم به برکت خدا چهارتا خاله داره و چون کلمه ی خاله رو نمیتونه اصلا تلفظ کنه به خاله هاشم همین مامایی رو میگه بابایی : با این توضیح که آرمیتاخانوم قبلا بابا میگفت حالا شده بابایی یا حتی باباییه آب...
16 مرداد 1393
1